مهرمینا

ساخت وبلاگ
مطلب کاش نیلوبلاگ صدای مرا میشنیدی که چه عاشقانه صدایت میکنم .کاش چشمهای مرا میدیدی که چه بچه گانه گریه میکنند.کاش میدیدی که دیدن تو برایم آرزو شده است ، عشق تو برایم رویا شده است.کاش بودی و میدیدی که چقدر عاشقم مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 23 آذر 1399 ساعت: 1:01

او قهرمان زندگی من است... حتی اگر هیچ مدالی بر گردنش نباشد، حتی اگر هیچ‌کس از قهرمانی‌اش با خبر نشود... قهرمانی که هیچ‌وقت خسته نشد...  قهرمانی که باخت تا من برنده شوم.او قهرمان زندگی من است... قهرمان مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 8:14

کاش می شد به سادگی یک سلام تمام نبودنت را از یاد ببرم و پاک کنم این همه دلتنگی را از لوح فرسوده ی دل کاش می توانستم با یک سلام ساده در آغاز این نامه ها خط کشم بر هر چه فاصله است از دستان من تا لمس بو مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 18:09

امشب یک سال از تورو نداشتن میگذره پدر از رفتنت بی خبر و حتی نمیتونم بیام کنار قبرت دلم بعضی وقتا برای بودنت تنگ میشه خیلی تنگ با اینک خانوادت در حقم بدی کردن زخم خوردم بی محلی دیدم و هنوزم دارم میبینم اما دلم برای تو تنگه و دلم میخادفقط یک بار بتونم بیام کنارت و بهت نشون بدم که چقد حال الانم آرومه و چ عشقی تو دلم داره رشد میکنه که ببینی مینا دلش قرص دلی شد مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 ساعت: 17:07

نمیدونم باید چی بگم بگم خواست خدا بگم انتخاب خودم بگم سرنوشت هرچی میشه اسمشو گذاشت اما شوخی بود ک دنیا سرم دراورد خوشحال نیستم ناراحتم نیستم یکم ناراحتیم سر اینکه چرا زودتر نگف و با زبون بی زبونی خواست بفهمونه ک منو.نمیخاد هرچند ک منو قبل از پدرش تو دلش کشته بود منم صبر کردم اما نخاست ک منو ببینه حتی حرفامو بشنوه ک چمه چمه ک داغونم ب قول خودش حتی دیدنمم دیگ خوشحالش نمیکنه نمیدونم این حسو از اول دا مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : دنیا, نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 17:36

شبی ک هیچ وقت دوس ندارم ب صبح برسه 

قلبی ک داره از جا کنده میشه 

دلی ک اروم نداره 

ذهنی ک پر از حرفه 

زبونی ک پر از حرفه و 

چشمی ک مدتهاس در تنهایی میباره 

حال امشبه منه 

کااااااش هیچ وقت صبحو نبینم 

۲۵/اذر /۹۵ ساعت ۹:۰۳ -شب

+ نوشته شده توسط m!na در پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۵ و ساعت 21:0 |
مهرمینا...
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 109 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 17:36

بالاخره رو دلم پا گذاشتم و ب مامانش زنگیدم ک دیگ نمیتونم ادامه بدم خیلی تلاش کردم اما من واقعا گمت کردم مهرداد و کوچکترین تلاشی نکردی حال دلم عجیبه اولین مردی ک وارد زندگیم شد کسی ک هیچی ازش نخاستم فقط گفتم ارامش حالا همونی ک بهم قول ارامش داد قول داد ک برام تکیه گاه باشه حتی نیس ک این روزارو ببینه من هیچی از مهرداد تو زندگی نخاستم ن پول ن خونه ن مدرک ن تجملات هیچی اما حق دلمم این نادیده گرفتن نبو مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : روزهای, نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 17:36

و هیچ وقت نفهمیدم ک چرا من همیشه باید حرف نزنم و تا کی این قلب باید طاقت بیاره و دلی ک همه حرفارو بشنوه و نگه داره از روز دوم مرگ پدر ک برای اولین بار ی سری ادمارو میدیدمو در گوشم میگفتن اگر اینجور ب خودت نرسی مهرداد ولت میکنهااااا و من تو دلم میگفتم اگر قراره بخاطر ظاهرم ولم کنه همین الان ول کنه و روی زخمی ک داشتم فقط نمک پاشیدن چراااا چون ک من فقط ارایش نمیکنم اخه مگ مراسم عزا نیس و انتظارات این مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : سوخت, نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 17:36

امروز که مینویسم یک ماه گذشته مهرداد 11 مهر از خرم آباد برگشت و پدرش همون روز بر اثر فشار رفت کما خیلی حالم بد بود حال دلم افتضاح بود انگار مهرداد و گم کردم و چ حال بدی تا فهمیدم رفتم بیمارستان و ..... اما نمیتونستم ببینم جای خالیشو 5 شنبه قبلش بهم زنگ زده بود و انگار ی چیزایی از سردی ما فهمیده بود و بهم گفت مینا تو هیچ وقت نباید ناراحت باشی و غمگین من همیشه پشتتم چ پشتی شد 5 شنبه این حرفو زد و یک شنبه رفت تو کما و این ب نظرم بی انصافانه ترین قول دنیا بود ک پدر بهم داد روزها از پشت هم گذشتن  و همه دعا ک پدر برگرده و فقط میرفتم بیمارستان اما نمیتونستم ببینمش دو س مهرمینا...ادامه مطلب
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 143 تاريخ : شنبه 15 آبان 1395 ساعت: 21:46

مهرمینا...
ما را در سایت مهرمینا دنبال می کنید

برچسب : همه چیز قبل از بارداری,همه چیز قبل از ازدواج, نویسنده : 9mehrminaa بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 17:29